#حقیقت_کورش
رجوع به منابع تاریخی درباره کوروش، اطلاعات چندان روشنی به دست نمی‌دهد. نشستن غبار تاریخ و نیز در دستور قرار گرفتن طرح موضوع کوروش و بهره‌برداری از آن توسط برخی جریانات و نیز علاقه ویژه صهیونیست‌ها به این شخصیت و بازنمایی شخصیت تاریخی آن توسط صهیونیست‌ها، سبب شده که شخصیتی مبهم و آمیخته به افسانه و اسطوره از او ساخته شود.

در رابطه با #کوروش #اختلافات_زیادی_وجود_دارد که فکر کردن به آن‌ها و تلاش برای یافتن بی فایده است. اما یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که درباره کوروش که این روزها از سوی برخی با عنوان « #کوروش_کبیر یا #کوروش_بزرگ » از او یاد می‌شود و سخنان زیادی به وی نسبت داده می‌شود می‌بایست موردتوجه قرار گیرد، منابع و مستندات تاریخی درباره این شخصیت است.

بررسی متون کهن تاریخی و نیز ادبیات سرزمین ایران بزرگ، نام و نشان روشنی از کوروش به دست نمی‌دهد.

و در منابع تاریخی پس از اسلام هم نام زیادی از وی نیامده.

تنها منابعی که در اون نام کوروش ذکر شده #تاریخ_طبری ،فارسنامه ابن بلخی،آثار الباقیه #ابوریحان_بیرونی،تجارب الامم ابن مکسویه،الکامل فی التاریخ ابن اثیر،تاریخ بلعمی، مروج الذهب مسعودی و تاریخ شهریاری و دینوری است که سرداری از سرداران ایران به نام #کیروش به دستور بهمنِ‌اردشیرشاه #کیانی به بابل حمله میکند و حکومت آنجا را بدست میگیرد و اسرای یهودی را آزاد کرده و به فلسطین باز میگرداند.

طبری در کتاب تاریخ الرسل والملوک می نویسد که:
گويند بخت نصر كه به جنگ بني اسرائيل رفت بخترشه نام داشت و مردي از عجم بود و از فرزندان گودرز، و بسيار مدت بزيست و عمرش از سيصد سال بيشتر بود و در خدمت لهراسب شاه پدر بشتاسب بود و لهراسب او را سوي شام و بيت المقدس فرستاد تا يهودان را از آنجا بيرون كند و آنجا رفت و بازگشت و پس از لهراسب در خدمت پسرش بشتاسب بود و پس از او در خدمت بهمن بود و بهمن در شهر بلخ
تاريخ طبري/ ترجمه، ج‌2، ص: 457
مقر داشت و بلخ را حسنا گفتند و همو بخت نصر را بفرمود تا به بيت المقدس رود و يهود را بيرون كند و سبب آن بود كه فرمانرواي بيت المقدس بر فرستادگان بهمن شاه تاخته بود و بعضي از آنها را كشته بود و چون بهمن خبر يافت بخترشه را خواست و وي را شاه بابل كرد و گفت تا آنجا رود و از آنجا به شام و بيت المقدس در آيد و سوي يهودان رود و مردان را بكشد و زن و فرزند به اسيري گيرد. و گفت هر كه را که خواهد از اشراف و سران براي همراهي خويش برگزيند، و وي از خاندان سلطنتی ، داريوش پسر مهري را كه از تبار ماذي پسر يافث پسر نوح(ع) بود را برگزيد و داریوش خواهرزاده بخترشه و كورش كيكوان را برگزيد كه از فرزندان غيلم پسر سام بود و خزانه دار اموال بهمن شاه بود با اخشويرش پسر كورش پسر جاماسب كه لقب عالم داشت با بهرام پسر كورِ‌ش پسر بشتاسب. و بهمن اين چهار كس را كه از خاندان وي و خاصان او بودند همراه بخترشه كرد و سيصد تن از اساوره را با پنجاه هزار سپاه بدو پيوست و اجازه داد كه هر چه خواهد مقرر كند. و بخترشه با آنها برفت تا به بابل رسيد و يك سال آنجا بماند تا لوازم و ابزار جنگ آماده كند. و گروهي عظيم بر او فراهم آمد و از آن جمله مردي از فرزندان سنحاريب شاه بود كه به جنگ حزقيا پسر احاز پادشاه شام و بيت المقدس و يار شعياي پيمبر رفته بود و نام اين مرد بخت نصر بود و پسر نبوزرادان پسر سنحاريب شاه موصل بود و #سنحاريب پسر داريوش بود كه نسب از نمرود پسر كوش پسر حام پسر نوح داشت.

و #كر_اردشير پسر دشكال كه از جانب بهمن فرمانروايي ناحيه سند و هند داشت بخلاف وي برخاسته بود و ششصد هزار كس پيرو او بودند و #بهمن امور آن ناحيه را به #اخشويرش_سپرد و بگفت تا سوي كر اردشير رود و او چنان كرد و با وي بجنگيد و او را با بيشتر يارانش بكشت و بهمن كار وي را بيفزود و چند ولايت بدو داد و او در شوش مقر گرفت و اشراف را فراهم آورد و گوشت به مردم خورانيد و شراب نوشانيد و شاهي بابل با ناحيه هند و حبش و مجاور دريا داشت و به يك روز براي صد و بيست سالار پرچم بست و با هر سالار هزار مرد از دليران سپاه فرستاد كه يكيشان در جنك با صد مرد برابر بود.
مقر اخشويرش به بابل بود ولي در شوش بسيار مي‌ماند و از اسيران #بني_اسرائيل زني به نام اشتر دختر حاويل را به زني گرفت و اشتر را مردخاي كه پسر عم و برادر شيري وي بود پرورده بود و مادر مردخاي اشتر را شير داده بود و سبب زناشويي اخشويرش با اشتر آن بود كه زن خويش و شتا را كه جميل و زيبا و جليل بود بكشت از آن رو كه شاه گفته بود بي پرده در آيد كه مردم او را به‌بينند و جلالت و جمال وي را بشناسند و او نپذيرفت و شاه او را بكشت و از كشتن وي بسيار بناليد و بدو گفتند زنان دنيا را بنگرد و چنان كرد و اشتر را دوست داشت كه اسرائيلي بود به پندار نصاري اشتر وقتي اخشويرش به بابل رفت اشتر براي وي پسري آورد كه او را #کیرُش نام كرد.
پادشاهي اخشويرش چهارده سال بود و مردخاي تورات به او آموخته بود و به دين بني اسرائيل در آمده بود و از دانيال پيمبر صلي اللّه عليه و سلم و كساني كه با وي بودند چون حننيا و ميشايل و عزاريا چيز آموخته بود. و از او خواستند اجازه دهد به بيت المقدس روند و نپذيرفت و گفت اگر هزار پيمبر از شما با من باشند تا زنده‌ام يكيشان از من جدا نشود.
تاريخ طبري/ ترجمه، ج‌2، ص: 460
اخشويرش كار قضا را به دانيال داد و همه كار خويش را بدو سپرد و بگفت تا همه چيزها را كه در خزينه بود و بخت نصر از بيت المقدس گرفته بود در آرد و باز پس برد، و به بنيان بيت المقدس پرداخت كه در ايام كيرش پسر اخشويرش بنيان گرفت و آباد شد.
و مدت پادشاهي كيرش به روزگار بهمن و خماني بيست و دو سال بود و بهمن به سال سيزدهم پادشاهي #كيرش بمرد و مرگ كيرش به سال چهارم پادشاهي خماني بود. پس همه پادشاهي كيرش پسر اخشويرش بيست و دو سال بود.
و از پیش گفتیم که گروهی از اسیران بنی اسرائیل که بخت نصر با خود به- بابل برده بود به بیت المقدس باز گشتند و این به روزگار #کیرُش ،پسر اخشویرش بود که از جانب بهمن پسر اسفندیار پادشاهی بابل داشت و چهار سال پس از وی نیز از جانب خمانی شاه آنجا بود.

#تاریخ_طبری/ ترجمه، ج‌2،ص:487

و بلعمی،همین سخن را به صورتی روشن‌تر بیان می‌کند، با این تفاوت که او این حوادث را به اشتباه در زمان پدر‌بزرگِ بهمنِ‌اردشیر یعنی گشتاسپ می‌داند. البته او #کیرُش را کورِ‌ش‏ نامیده،بلعمی در این باره می‌نویسد:«کس فرستاد به زمین عراق و بابل آنجا که بخت النّصر نشستی،سرهنگی را بفرستاد نام او #کورِ‌ش‏، و بخت النّصر را از[آن‏]ملک باز کرد و به در خویش خواند و آن ملک عراق، #کورِ‌ش‏ را داد و او را بفرمود که اسیران بیت المقدّس را رها کن و بفرمای تا از زمین شام هر جا که ویران است همه را آبادان کنند و ایشان را ملکی ده از ملوک بنی اسرائیل،آن کس که ایشان خواهند. پس #کورِ‌ش بیامد به زمین بابل و بخت النّصر را باز فرستاد. و منادی بانگ کرد که هر که اندر بنی اسرائیل اسیر است او آزاد است. هر که خواهد به بیت المقدّس باز شود و آن زمین را آبادان کند».

در فارسنامه ابن بلخی،کورش بصورت کی رش یا #کیرُش آمده است و وی یک حاکم دست نشانده بهمن شاه ایران معرفی شده است که بفرمان بهمن بجای بلت النصر قرار داده میشود و نام مادرش اوشین است و مادر کورش دختر از بنی اسرائیل است و نسب کورِ‌ش از طرف پدری بدینگونه است:
کیرش بن اخشوارش بن کیرش بن جاماسب بن لهراسب.
کورش را در تجارب الامم بررسی کردیم دیدیم که سخن از دو کورش زده بود که کورش دومی همین کیرش این کتاب بود یعنی فرزند اخشوارس و نوه یک کورش دیگر که در تجارب الامم آن کورش هم هماننده این کورش پادشاه بابل و تحت امر بهمن شاه بوده است . در تجارب الامم نیز دایی این کورش به وی تورات یاد داده است و همینطور کورش پادشاه بابل اما تحت امر بهمن شاه است، مادر این کورش در تجارب الامم از بنی اسرائیل است اما دختر یکی از انبیای آن نیست. اما یک فرق اساسی بین تجارب الامم ابن مسکویه و فارسنامه ابن بلخی است و آن تفاوت این است:در تجارب الامم،شاه ایران بهمن اردشیر،بلت النصر نوه بخت النصر را از پادشاهی بابل برکنار کرده و کورش اولی[پدر بزرگ این کورش]را بجای وی بر تخت شاهی بابل می نشاند و سپس پادشاهی به اخشوارس و بعد هم به این کورش میرسد.

اما در فارسنامه ابن بلخی،کورش دومی که نوه ی کورش اولی است توسط شاه ایران بهمن،بجای بلت النصر نوه بخت النصر پادشاه بابل میشود.


و به نقل معروف دیگر در تاریخ طبری: کورش همان کیارش یا كي آرش برادر #كيكاوس و پسر #کی_قباد بود.

گويند: كي‌آرش هرگز از جانب #كيكاوس، #كي‌خسرو و از جانب لهراسب پادشاه نبود، بلكه در خوزستان و فارس و نواحي مجاور آن از سرزمين بابل فرمانروايي مستقل داشت و بسيار بزيست و والا قدر بود.

و چون بيت المقدس را آباد كرد و بني اسرائيل به آنجا بازگشتند.
تاریخ طبری/ج2/ ص 488

در بقیه کتب نامبرده هم با تفصیل یا مختصر کم و زیاد هم اینطور نوشته اند.

دیدیم که کوروش نه خود داعیه «بزرگی» داشت و نه اطرافیان او یا ایرانیان زمانش او را «بزرگ» می‌خواندند، بلکه این عبرانیان و یونانیان و خود ایرانیان معاصر بودند که او را بزرگ می‌داشتند. سنت عبرانی ـ یونانی در مورد کوروش بزرگ در فرهنگ غربی تداوم یافت و از یونان به روم و از آنجا به اروپای قرون وسطی، دوره رنسانس و عصر روشنگری و بعد از آن منتقل شد و در نهایت، در قرن نوزدهم، از آنجا به ایران بازگشت که در کارزار مدرن‌گرایی و میهن‌دوستی بود و به شخصیتی مانند کوروش بزرگ نیاز داشت تا حول محور او هویت ملی کشور ایران را، که در آستانه ورود به عرصة جهان مدرن بود، شکل دهد!!! ایرانی ها هم که میدانید، با پاسارگاد رفتن و جملاتی جعلی منسوب به کوروش!


البته تلاش‌های زیادی در حال انجام شدن است که برخی اسامی مانند #کیخسرو را به کوروش نسبت دهند، ولی این تلاش‌ها تنها گمانه‌زنی‌هایی ضعیف است که برای رد آن‌ها ادله متعددی می‌توان آورد. از سویی برخی می‌کوشند که به هر تزویر، جایی در منابع تاریخی ایران برای کورش باز کنند. از جمله تلاش عده ای برای تطبیق شخصیت کورش هخامنشی، با #کیخسرو پادشاه #کیانی ایران باستان است. تطبیقی که بیش از هر چیز مصداق هذیان‌گویی است. عجیب اینکه برخی می‌کوشند برای اثبات این ادعا، به ابوریحان بیرونی استناد کنند (که مثلاً ابوریحان گفته است که کورش همان کیخسرو است) که البته ابوریحان به خوبی نادرست بودن این ادعا را بیان کرده است.

نگاهی به سخنان ابوریحان بیرونی پیرامون کیخسرو و کورش

ابوریحان بیرونی پیرامون شخصیت کیخسرو و کورش دو دیدگاه را مطرح می‌کند. دیدگاه اول بر مبنای متون ایرانی، و دیدگاه دوم بر اساس متون غربی (یونانی).

- #دیدگاه_اول: ابوریحان می‌گوید که طبق منابع ایرانی، #بهمنِ‌اردشیر ، شاه ایران بود و کورش عامل دست‌نشانده او در کَلده (بابِل) بود. از همین روی، طبق گفته ابوریحان بیرونی، کورش جزو ملوک #کلدانی شمرده می‌شود. نه جزو شاهان ایرانی. نکته اینکه کلدانیان به هیچ وجه یافثی (ایرانیان اصیل) نبودند. بلکه سامی (و احتمالا عرب) بودند.

ابوریحان می‌گوید کورش شاه ایران نبود. بلکه دست نشانده بهمن اردشیر در بابِل بود:

ابوریحان #در_فهرست_شاهان ایرانی هیچ اسمی از کورش نمی‌برد:

همچنین روشن است که طبق کلام ابوریحان، بهمن اردشیر، 240 سال پس از مرگ کیخسرو به حکومت رسید. کورش نیز در زمان بهمن اردشیر می‌زیست و دست‌نشانده او بود. لذا کورش بر اساس متون ایرانی ابداً نمی‌تواند شخص کیخسرو بوده باشد، چون نه از حیث زمان زندگی، و نه از حیث جایگاه اجتماعی هیچ شباهتی با هم ندارند. طبق گفتار ابوریحان بیرونی، کورش تنها یک حاکم دست‌نشانده بود و تا آخر عمرش چنین بود، اما کیخسرو؛ شاهِ شاهان بود. از سویی کورش حداقل 240 سال پس از کیخسرو می‌زیست.

- #دیدگاه_دوم: ابوریحان پس از ذکر دیدگاه منابع ایرانی؛ از نگاه منابع غربی هم به این مسئله پرداخته است و گفته که کورش (طبق ادعای یونانیان و رومیان و) از شاهان ایران بوده است. و کورش و کیخسرو دانسته اند. لیکن ابوریحان، حرفی از تایید تطبیق کورش و کیخسرو نزده است.

اصلاحیه و نکته مهم: ابوریحان وقتی به بیان پادشاهان کلدانی (که آریایی نبودند و بلکه در بین النهرین حکومت می‌کردند) می‌رسد، می‌گوید "از دید اهل مغرب" کورش کیخسرو است. نه از دید ایرانیان (بلکه از دید اهل غرب). همچنین ابوریحان به نقد دیدگاه یونانیان و رومیان پرداخته و درباره این ادعا می‌گوید: «در کتاب‌های سیَر و اخبار که از روی کتب اهل مغرب نقل شده، ملوک ایران و بابل را نام برده اند و از فریدون که نزد آنان یافول نام دارد شروع کرده اند تا دارا که آخرین پادشاه ایران است ولی با آنچه می‌دانیم از حیث عدد ملوک و نام‌های ایشان و مدت پادشاهی و اخبار در دیگر احوال ایشان اختلاف دارد و آنچه بوَهم سبقت می‌جوید این است که ملوک ایران را با عمّال ایشان در بابل روی‌هم‌رفته نامبرده اند.». ایشان (ابوریحان بیرونی) به صراحت، به «غیر ایرانی» و «غیر دقیق بودن» این دیدگاه اشاره کردند و این نظر را سخن اهل مغرب (غربی‌ها) و ناشی از خلط مبحث معرفی کرده اند و تنها برای رعایت امانت و برای اینکه متاع خود را به سنگ تمام فروخته باشد(!) دیدگاه غربی‌ها را بیان نمود.

سرپرسی سایکس (متوفای 1965) در این رابطه می‌گوید: «بسيارى از نويسندگان اروپایى و عموم ايرانی‌هایی كه احوال كورش كبير را شنيده ‏اند، او را با كيخسرو تطبيق می‌كنند، اما نمی‌توان تصديق نمود. به دليل اينكه كيخسرو همان كاواهوسروا (Kava Husrava) می‌باشد كه در افسانه‏‌هاى هند و ايرانى مذكور و راجع به دوره قبل از تاريخ می‌باشد. بارى كيخسرو پس از چشيدن گرم و سردهاى زيادى به مدد رستم بر افراسياب غلبه كرد و بالاخره او را گرفته اسير نمود و به كينه خون پدرش سياوش به قتل رسانيد». و این سؤال همچنان باقی است، که اگر به راستی کورش انسانی وارسته بود، پس چرا منابع کهن ایرانی تا این حد از آوردن نام او (به عنوان شاهِ شاهان) گریزان بودند؟!

خلاصه کلام

۱. #ابوریحان_بیرونی، کورش را جزو شاهان ایران #نمیداند.
۲. ابوریحان کورش را یکی از حاکمان دست نشانده کلده (بابل) معی داند.
۳. ابوریحان، در فهرست شاهان ایرانی، نامی از کورش نمی‌برد. بلکه می‌گوید غربی‌ها در اثر خلط مبحث و از #روی_اشتباه کورش را همان کیخسرو نامیده اند.

کوروش هیچ جایی در ادبیات ایران نداشته و برای نمونه فردوسی در شاهنامه خود که در وصف احوالات شاهان ایرانی است در حالی از افتخارات و کرامات اسکندر تعریف و تمجید کرده که حتی اشاره‌ای به نام کورش نیز ننموده است!

از طرفی دیگر متوجه شدیم که انبوهی از آثار تاریخی مثل شهر سوخته در سیستان و ایرانشهر و جیرفت و ... کشف شده که با تاریخ بیان شده در شاهنامه ، طبری، ابن اثیر، شهرستانی و بلعمی همخوانی دارد ، اما با تاریخی که نویسندگان یونانی و نویسندگان انگلیسی دوره پهلوی نوشته اند قابل توجیه نیست.

در میان آثار موجود در ادبیات ما بارها از اسکندر نام برده شده تا جایی که نظامی دو کتاب شرفنامه و اقبال نامه را در شرح حال اسکندر نوشته اما نامی از کوروش نیاورده است ، نظامی در شرفنامه اسم تمام حکما و دانشمندان روم و یونان را می آورد اما از هرودوت و آنانی که تاریخ کوروش را نوشته اند نامی نیست.

از بدو ورود #فراماسونری و #شوونیستی به ایران و ظهور اولین تربیت‌شدگان و وابستگان آن در کشور، شاید بتوان باستان‌گرایی کوروش ستایانه را مهم‌ترین ویژگی فکری آن دانست. این نوع باستان‌گرایی ویژه، همواره با ستایش افراطی و #شوونیستی از تاریخ 2500 ساله ایران همراه است که از دوره کوروش آغاز می‌کند و تعمداً تاریخ 5000 ساله پیش از آن را نادیده می‌گیرد! گفتمان «باستان‌گرایی کوروش بنیاد» نه‌تنها دوران پیش از کوروش که دوره شکوهمند اسلامی این تاریخ را نیز نادیده گرفته و با تحویل مسلمانان به اعراب، آنان را عامل نابودی این تاریخ باستانی و انسانی معرفی می‌کند!

«یان استرایس» جهانگرد هلندی که در قرن هفدهم میلادی از پاسارگاد بازدید کرده از مشهد مادر سلیمان به‌عنوان زیارتگاه نام‌برده است. شهرت این مکان به این عنوان قرن‌ها پابرجا بوده تا اینکه کمتر از دو قرن قبل، انگلیسی‌ها این مکان را به‌عنوان «مقبره کوروش کبیر» کشف نمودند! از این زمان کم‌کم در سخنان و مکتوبات انگلیسی‌ها، مقبره کوروش کبیر پررنگ‌تر می‌شود! بااین‌حال تا سال‌های آغازین قرن بیستم هنوز عموم مردم ایران، این مکان را مقبره مادر سلیمان می‌دانستند و برخی از مردم از جمله زنان به زیارتش می‌رفتند و حاجت می‌طلبیدند.

«الیوت کروشی ویلیامز» دولتمرد انگلیسی که در اوایل قرن بیستم به ایران سفر کرده بود در این مورد با ابراز نگرانی از رواج خرافات (!) در ایران می‌نویسد: «به‌نظر می‌آید ایرانی افسانه را به تاریخ و خرافات را به هر دو ترجیح می‌دهد.

ازاین‌رو امروز آرامگاه کوروش در سرزمین خودش با نام "تخت مادر سلیمان" شناخته می‌شود.» یا در همین دوران «پرسی سایکس» مورخ و ژنرال انگلیسی با ساخت ترکیب «شاه جهان، شاه بزرگ» می‌گوید: «من دوبار از این آرامگاه بازدید کرده‌ام؛ و هر بار احساس کرده‌ام که دیدن اصلِ مقبره کوروش «شاه جهان، شاه بزرگ» چه افتخار بزرگی برایم بوده است!» جالب اینکه در همین سال‌ها (1879 م) به‌یک‌باره و کاملاً اتفاقی! استوانه‌ای از گل پخته به نام منشور کوروش به دست یک میسیونر مسیحی کلدانی و تبعه بریتانیا به نام «هرمزد رسام» پیدا شد!

به‌راستی چگونه به‌یک‌باره مقبره کوروش کبیر و نیز منشور وی توسط انگلیسی‌ها کشف شد و این شخصیت از لابه‌لای صفحات تورات یهودی و آثار یونانیِ یهودی زده‌ای چون «تاریخ هرودوت» که مملو از جعلیات و تاریخ‌سازی با اهداف پنهان است، سر برآورد و خود را در جایگاه هویت‌سازی برای ایرانیان دید؟! به ویژه‌اینکه این بازنمایی از کوروش با نگاه گزینشی و نادیده گرفتن بخش مهمی از توصیفات این کتاب‌ها از وی همراه است! سؤال مهم این است که تا چه حد می‌توان به کوروش معرفی‌شده توسط یونانیان، یهودیان و انگلیسی‌ها اعتماد کرد؟


"متیوس شولز"، مورخ آلمانی هم از جمله افرادی بود که در سال ۲۰۰۸ در مقاله‌ای در مجله اشپیگل آلمان نوشت: «منشوری که در تاریخ به کوروش کبیر نسبت داده شده، تنها یک شوخی فریبنده است. استوانه‌ای که در حال حاضر از آن به‌عنوان نخستین سند حقوق بشر یاد می‌کنند و یک کپی از آن را به‌عنوان نماد حقوق بشر در سازمان ملل متحد قرار داده‌اند چیزی جز یک نماد تبلیغاتی بی‌شرمانه نیست!» به این موضوع چندی بعد توسط روزنامه دیلی تلگراف نیز پرداخته شد و از آن به‌عنوان یک پروپاگاندا نام برده شد.

آیا کوروش، ذوالقرنین است؟!

یکی از انگاره‌هایی که برای اثرگذاری شخصیت پردازی از کوروش و رواج کوروش ستایی افراطی در جامعه دینی ایران انجام می‌شود، معرفی کردن کوروش به‌عنوان «ذوالقرنین» اشاره شده در قرآن است! این در حالی است که مستمسک اصلی این موضوع نیز احتمالی است که علامه طباطبایی برای این موضوع مطرح کرده است.

برخلاف متون تاریخی که هیچ اشاره ای در این باره در آن‌ها وجود ندارد در دوران معاصر، نخستین پژوهشگری که موضوع مطابقت کوروش با ذوالقرنین را پیش کشید سِر سیداحمدخان (1817-1898)، از پیشگامان اصلاحات فرهنگی و بنیان گذار تجدد طلبی اسلامی در هند بود.

ابوالکلام آزاد (1888-1958)، وزیر فرهنگ دولت وقت هند، نیز همین نظریه را مطرح و به شکل مبسوط‌تری تبیین کرد. علامه طباطبایی در المیزان، پس از بررسی نظریه ابوالکلام آزاد، که ادعا می‌کند کوروش، پادشاه هخامنشی همان ذوالقرنینِ ستوده شده در قرآن است، هرچند بخشی از ادله را قابل اعتراض دانسته ولی این نظریه را به‌عنوان یک نظر نسبت به مابقی نظرات نسبت به ذوالقرنین قابل قبول تر می‌داند و می‌نویسد: «هر چند بعضی از موارد گفته‌شده خالی از اعتراض نیست، لکن از هر گفتار دیگری انطباقش با آیات قرانی روشن‌تر و قابل قبول‌تر است.»

از این رو می‌توان مستمسک قرار دادن نظر احتمالی علامه طباطبایی برای قطعیت دادن به این فرضیه را می‌توان تلاشی دانست که برای تحت تأثیر قرار دادن جامعه دینی ایران برای جا انداختن اسطوره کوروش و انداختن مردم در ورطه کوروشستایی انجام می‌شود!

چرا کوروش پرستی ترویج می‌شود؟

از آبادترین و متمدن‌ترین سرزمین‌ها روی زمین بوده و از چنان مدنیتی برخوردار بوده که حمورابی ۱۳۰۰ سال پیش از تولد کوروش در کتیبه معروف حمورابی، حدود ۲۸۲ قانون در باب حقوق جزا، حقوق مدنی، حقوق تجارت و ... برای اداره کشورش نگاشته بوده است! این قانون نامه که بر سنگی به درازای ۲.۵ متر نوشته‌شده از حیث توجه به حقوق انسان‌ها و عدالت طلبی، نمونه قابل توجه ای است که به صورتی سؤال برانگیز در پروپاگاندای کوروش ستایان نادیده گرفته شده است!

ویل دورانت در کتاب «مشرق زمین گاهواره تمدن» مقدمه این قانون را چنین آورده است: «... فرمان دادند تا چنان کنم که عدالت بر زمین فرمانروا باشد؛ گناهکاران و بدان را براندازم؛ از ستم کردن توانا بر ناتوان جلوگیرم… و روشنی را بر زمین بگسترم و آسایش مردم را فراهم سازم ... این منم که، هنگام سختی، دست کمک به جانب ملتم دراز کرده‌ام، و مردم را بر آنچه در بابل دارند ایمن ساخته‌ام؛ من حاکم ملت و «خدمتگزار» آن‌ها هستم ...» بررسی نوشته‌های منسوب به حمورابی برتری شگفت آن از حیث توجه به حقوق مردم و عدالت طلبی نسبت به منشور کوروش را نشان می‌دهد، ولی چرا به جای توجه به آن، این همه سر و صدا بر روی منشور کوروش و ترجمه جعلی آن انجام می‌شود؟!


پژوهش‌ها نشان می‌دهد که از بدو ورود #فراماسونری به ایران و ظهور اولین تربیت‌شدگان و وابستگان آن در کشور، باستان‌گرایی کوروش ستایانه مهم‌ترین ویژگی فکری آن بوده است. این نوع باستان‌گرایی که همواره با ستایش افراطی و #شوونیستی از تاریخ 2500 ساله ایران همراه است، از دوره کوروش آغاز می‌کند و تعمداً تاریخ 5000 ساله پیش از آن را نادیده می‌گیرد! گفتمان «باستان‌گرایی کوروش بنیاد» نه‌تنها دوران پیش از کوروش که دوره شکوهمند اسلامی این تاریخ را نیز نادیده گرفته و با تحویل مسلمانان به اعراب، آنان را عامل نابودی این تاریخ باستانی و انسانی معرفی می‌کند!

یک سؤال مهم این است که چرا به‌یک‌باره تاریخ هخامنشی و کوروش برجسته‌ترین قسمت تاریخ ایران شده و بخش عمده ای از تاریخ ایران نادیده گرفته شده است؟ و چرا پژوهشگران این حوزه که عمدتاً وابسته به محافل صهیونیستی بوده‌اند با از بین بردن آثار باستانی تمدن پیش از هخامنشیان، تلاش نموده‌اند تا مبدأ تاریخ ایران را از زمان کوروش قرار دهند؟ محققانی همچون رومن گیرشمن، ایگنازگلدزیهر، لویی واندنبرگ، ارنست هرتسفلد، اریک فریدریش اشمیت، آرتور آپهم پوپ، دیوید آستروناخ و در آخر ریچارد فرای - که نفوذ زیادی در میان برخی سیاسیون ایرانی از جریانات مختلف نیز داشته و مورد علاقه برخی محافل در ایران بوده است - که عمدتاً یهودی صهیونیست نیز بوده‌اند.

با توجه به ابهامات بی شماری که در مورد شخصیت کوروش وجود دارد و نیز منشاء غربی و صهیونیستی عمده ادعاها درباره وی، چرا تلاش می‌شود که وی به‌عنوان نماد هویت ایرانی در اذهان مردم جا بیفتد؟ چرا به یکباره روز 7 آبان که بنا بر ادعای صهیونیست‌ها، سالروز آزادی یهودیان بابل به دست کوروش است و یهودیان در این روز جشن می‌گیرند، به‌عنوان روز مشترک بزرگداشت کوروش برجسته می‌شود؟ اهداف برجسته کنندگان کوروش در ایران چیست و چه نسبتی با تلاش‌های صهیونیسم بین الملل در این باره دارد؟

به‌راستی کوروش با چهره ای مبهم و خدشهدار قرار است چه مشکلی از جامعه ایران را حل نماید و یا چه برنامه ای در پس طرح مستمر آن و غالب کردن آن بر هویت ایرانی وجود دارد که سبب تلاش‌های شگفت و هم افزا از سوی جریانات ظاهراً بی ربط به هم شده است؟!!
#حقیقت_کوروش #کورِ‌ش #واقعیت_تاریخ #کیرُش #کی_رش #کیروش #بدون_تعصب
#کوروش_افسانه‌ای #کوروش_بزرگ
و #به_این_18_سوال_دقت_کنید 👇🏻👇🏻👇🏻👇

1_چرا انبوهی از آثار تاریخی مثل شهر سوخته در سیستان و ایرانشهر و جیرفت و... کشف شده که با تاریخ بیان شده درشاهنامه و کتب نامبرده همخوانی دارد،اما با تاریخی که نویسندگان یونانی و غربی نوشته اند قابل توجیه نیست؟!

2_در میان آثار موجود در ادبیات ما بارها از اسکندر نام برده شده تا جایی که حکیم نظامی دو کتاب شرفنامه و اقبال نامه را در شرح حال اسکندر نوشته اما نامی از کورش نیاورده است، حکیم نظامی در شرفنامه اسم تمام حکما و دانشمندان روم و یونان را می آورد اما چرا از هرودوت، گرنفون، کتزیاس و سایر آنانی که تاریخ کوروش را نوشته اند نامی نیست؟!?¿¡

3_آیا تا کنون به این فکر کرده‌اید که چرا از بین این همه شاهان قدرتمند ایران، فقط کورش را بزرگ می‌دانند؟!

4_چرا #جمشید را که وسعت ایران در زمان اون بیشترین گسترش را پیدا کرد، پدر ایران نمی‌دانند؟!

6_یا چرا کیومرث را که اولین پادشاه ایران بود، پدر ایران نمی‌دانند؟! راستی پیشدادیان و کیانی ها هم ایرانی بودند. چرا کسی به آنها افتخار نمی‌کند؟!

7_کورش چه ویژگی خاصی دارد که در بین این همه شاهان ایران منحصر به فرد و پدر ایران محسوب می‌شود؟!

8_آیا تمدن ما از زمان کورش شکل گرفت؟!

9_آیا ایران تا قبل از کورش تمدنی نداشته است؟!

10_آیا تابه‌حال کتبیه حمورابی را با کتیبه کوروش مقایسه کرده‌اید؟!

11_چرا کتیبه حمورابی را کتیبه حقوق بشر نمی‌دانند؟!

12_ﭼﺮﺍ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﺵ تو ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﺛﺒﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭو ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﻦ!؟

13_اگر کورش ﯾﮑﺘﺎﭘﺮﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﭼﺮﺍ تو ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﺪوننش ﺑﺎﺭﻫﺎ "ﻣﺮﺩﻭﮎ" ﺑﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺑﻞ ﺭو ﺳﺘﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﻭگفته ﺑﺎ ﯾﺎﺭﯼ ﺍﻭ ﺑﺎﺑﻞ ﺭو ﻓﺘﺢ کردیم!

14_چﺮﺍ تو ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻭ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﺵ ﻧﯿﺴت، چرا ﺳﻌﺪﯼ ، ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﻌﺮﺍ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ ﻧﺒﺮﺩﻥ؟!
حتی منابع ساسانی هیچ نامی از کورش (به عنوان شاهِ شاهان) و از تاریخ هخامنشیان هیچ اسمی نیاوردند. گویی وجود آنان را باور نداشتند، مگه ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ؟!

15_ﭼﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﮐﺘﺎباش ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﺎﻫﺎنه ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﺒﺮﺩﻩ؟!
ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﻭ ﺣﮑﻮﻣﺘﻬﺎﯾﯽ ﻗﺒﻠﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﻭ ﺑﻌﺪﺗﺮ ﺍﺯ اونها ﻧﺎﻡ ﺑﺮﺩﻩ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻤﯽﺩﻭﻧﺴﺘﻪ ﮐﻮﺭﺵ ﭼﻪ ﮐﺴﯿﻪ؟! ﺩﺭﯾﻎ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺑﯿﺖ ﺷﻌﺮ!؟

16_ﺁﺛﺎﺭ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﺭﻭﻡ تو ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺍﺭﻭﭘﺎ،تو ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺟﺰﺍﯾﺮ ﻣﺪﯾﺘﺮﺍﻧﻪ، تو ﺷﻤﺎﻝ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ، تو ﻣﺼﺮ ﻭ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﻭ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﮐﻪ..
ﺭﻭﻡ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ،ﺍﻣﺎ ﺁﺛﺎﺭﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺭﺵ ﮐﻪ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻧﺶ ﻣﺪﻋﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺳﯿﺎ ﻭ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ ﺯﯾﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩﻩ تو ﻫﯿﭻ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ.
ﺟﺰ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﺍﯾﺮﺍﻧﻤﻮﻥ ﺣﺘﯽ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ، ﺳﺘﻮﻧﯽ، ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺎ ﻣﺎﻝ ﺩﻭﺭﻩ ﮐﻮﺭﺷﻪ! ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯿﺸﻪ این ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭی ﺑﺰﺭﮒ اﺯ ﺗﻤﺪﻧﺶ ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺩﺭ ﻣﺴﺘﻌﻤﺮﺍﺗﺶ ﻧﺒﺎﺷﻪ؟!


17_چرا هر موقع اسمی از کورش میاد وسط، او را مقابل اسلام، پیامبر و قرآن قرار میدهند؟ اولش همه فکر میکنند که میخواهند یه فرد ایرانی را با تاریخ کشورش آشنا کنند. اما بعد به طرز برنامه ریزی شده ای کورش را مقابل عقاید اسلامی قرار می دهند!!!


18_چرا در کتابهای معتبری از تاریخ ایران مانند، تاریخ الرسل والملوک #طبری، فارسنامه ابن بلخی، آثار الباقیه #ابوریحان_بیرونی، تجارب الامم ابن مکسویه، الکامل فی التاریخ ابن اثیر،تاریخ بلعمی،مروج الذهب مسعودی و امثال آن؛ کورش بصورت #کی_رش یا آمده است و وی یک حاکم دست نشانده بهمن شاه کیانی ایران در بابل معرفی شده است؟!

#چرا؟ #چرا! #چرا? #چرا¡ #چرا¿




💡👈🏻دشمنان اسلام برای اثبات حضورشان در تاریخ منطقه یکی از افسانه های خود را به عنوان گذشته ایران معرفی میکنند و بر اساس این اصل که«دروغ هر چه بزرگتر باور پذیرتر»این سردار ایرانی که بعداً حاکم بابل شد را به شاهنشاه ایران تبدیل میکند و بعد پا را فراتر گذاشته و میگوید که اصلا ایران را او ایجاد کرد و ایرانی نبود تا قبل از کورش!!!!¡¡¡😱


📌🔴از شخصیت های شاهنامه کسی مطرح شود باز فردوسی و ناقلان این نام ها همه مسلمان و مروج اسلامند اما وقتی کوروش مطرح شود دیگر هیچ نامی از اسلام برده نخواهد شد و #مسلمانان همه انسان های قابل حذف خواهند بود!😧😵


و اما #پاسارگاد !

پاسارگاد به چندین دلیل نمیتواند مقبره کوروش باشد به 4 تا از آنها میپردازیم:

1ـکوروش در جنگ با ماساژتها،یعنی با ترکان ماقبل میلادمسیح،به دست ملکه توموروس، بانویی که رهبری و پادشاهی ماساژتها را به عهده داشته کشته میشود،محل کشته شدن کوروش طبق روایت هرودوت،شمال رودخانه آراکس(آراز _ ارس ) بوده،ولی جناب پیرنیا مورخ ایرانی بر هرودوت ایراد گرفته و محل کشته شدن وی را نه شمال ارس بلکه شمال رود جیحون میداند؛ با توجه به نوشته های تاریخی هرودوت و پیرنیا و تاکتیکهای قرون گذشته تاریخی و حتی کنونی اصولاً در جنگ، فرمانده کل قوا در پشت و منتهاالیه لشگر و مسئول فرمان حمله و تنظیمات قواست؛ وقتی در جنگی فرمانده کل قوا(کوروش) کشته میشود،یعنی شکست کامل لشکر مهاجم و نابودی کامل قوای مهاجم که نتیجه اش جز از بین رفتن روحیه مقاومت سربازانی که احتمالا از جنگ جان سالم بدر برده اند و پا به فرار گذاشتند کسانی که کشته نشده اند نیست! در موقعیتی که کوروش کشته میشود و سرش از تنش جدا میشود و به دست ملکه تومروس میافتد ، کدام سرباز زنده مانده پارس و با کدام روحیه و جرأت مثلاً میرود و جسد بدون سر کوروش را از میان سربازان فاتح تومروس پیدا میکند و کشان کشان از میان آنها خارج میکند و به پاسارگاد میبرد؟!!

2ـاگر کوروش در شمال ارس کشته شده باشد فاصله این مکان تا پاسارگاد به بیش از1500کیلومتر و اگر در شمال رود جیحون کشته شده باشد به بیش از2000کیلومتر میرسد، فرض کنیم سرباز پارس با روش و ترفند خاصی که بر کسی روشن نیست جسد کوروش را از میان لشگر پیروز ترکان ماساژت بیرون آورده باشد، در آن زمان این فاصله1500یا2000کیلومتر را همراه با جسد با چه وسیله ای تا پاسارگاد طی کرده که سربازان پیروز ماساژت نتوانستند وی را تعقیب کنند و سرباز پارس با خیال راحت جسد کوروش را تا پاسارگاد برده و جسد هم متلاشی نشده است ؛ بطور متوسط انسان در یک ساعت میتواند6کیلومتر راه طی کند و اگر فرض کنیم سرباز پارس روزی10ساعت راه طی کرده باشد و اگر جنگ در شمال رود ارس اتفاق افتاده باشد حداقل مدت25روز و اگر جنگ در شمال رود جیحون اتفاق افتاده باشد حد اقل33روز طول میکشد که این سرباز بدون استراحت، جسد را به پاسارگاد ببرد که در این مدت جسد کاملا متلاشی میشده است.

3ـکوروش دین زرتشتی داشت و در آیین زرتشت اجساد مردگان را دفن نمیکردند و اجساد مردگان را بر بالای تپه ها میگذاشتند تا طعمه پرندگان گوشتخوار و درندگان شود؛چرا که معتقد بودند جسم مرده نجس است و با دفن شدن، خاک پاک را هم نجس میکند؛ حال اگر بر فرض محال این جسد به پاسارگاد هم آورده شده باشد ، جسد کوروش طبق آیین زرتشت نمیتوانست دفن شود و مقبره ای هم برایش ساخته نمیشد!!

4_درکنار این مقبره روستایی وجود دارد که به مادر سلیمان مشهور است. سالخوردگان استان فارس این محل را به نام مادر سلیمان میشناسند.

اگر شد، انتشار دهید لطفاً...☝🏻☺️

#حقیقت_کوروش #واقعیت_تاریخ #بدون_تعصب #کیرُش #کیروش #کی_روش #کورِ‌ش

#جمشید #جم #جمشید_شاه #جم_شيد #پیشدادی #کیانی


#کوروش_بزرگ #کوروش_افسانه‌ای #جعل_تاریخ
ر.ج. 🇮🇷:#الپهلوی #باستان_گرایی #باستان #هخامنشی #کوروش ۷ فیلم کامل در استوری علل اسطوره تراشی #یهود از 3 #شاه #هخامنشی چیه: #کوروش #داریوش #خشایارشا از زبان استاد #حسن_عباسی 👆 خیلیا متاسفانه هنوز اسیر این نقشه ان و بعنوان حفظ #تاریخ و #ایران ایران! دور این شاهان خط #تقدس و #تعصب کشیدن👆 #نژادپرستی #یهودی #صهیونیسم #جعل_تاریخ #رائفی #رائفی_پور #اسطوره_تراشی #شاه_پرستی #هخامنشیان #ذوالقرنین #حوزه_علمیه #علامه_طباطبایی #مکارم 👉 🌹 #هخامنشی #هخامنشیان #اسطوره_تراشی #شاه #مقدس #یهود #یهودی #ایران #اسکندر #ایرانی #نژادپرستی #ذوالقرنین #مفسر #تاریخ_سازی 👉 🌹 @yaghout @bineshan1114 @khadije @gomnam.71 ر.ج. 🇮🇷: @afsaran.ir @ilyat @armin4009 @sheikholeslami @Masoomeh_Sadat @saba._ @rayan._.7 @howzeh_engelabi @emad68b @ghasemabad @rasolyaghobi @aliabdi @az_behbahani @lkk.r @leila.bano @bineshan1114 @wbkdeq
  38
  1
  11
  5
  6
HOORSA ©
Made in IRAN