2 سال
محتوای این پست فقط در برنامه هورسا قابل مشاهده است!

نشسته ام
در کنارِ جوانی ام
و دود می کنم
سپیدیِ سمی که همآغوش است
با انگشتانِ بی گناهم
چشم دوخته ام
به باریکیِ کمرِ استکانی
از جنسِ گذشته
و
انتظار می کشم
مهمانی ناخوانده را
که تعبیرِ تفاله ی خمیده اش
بر سطحِ چای
گویای پیر عصاییست
در مخمصه ای به نامِ عمر
BANOO
21:22
چنان مستم چنان مستم من امروز که از چنبر برون جستم من امروز چنان چیزی که در خاطر نیابد چنانستم چنانستم من امروز BANOO 10:05
  95
  142
مشاهده این پست و ارتباط با BANOO در برنامه هورسا.
HOORSA ©
Made in IRAN